
قیام ابی عبدالله (ع) جزئی پیچیده از تاریخ است که معنای زندگی را میآموزد و شاید بارها و بارها ورقهای تاریخ را خواندهایم و هر بار به داستان این قیام مشتاقتر شده و با هر سطر اشک ریختهایم. اما این چه عظمتی است که این قیام در خود جای داده و عالم را دگرگون کرده؟ چه فرقی بین قیام امام حسین (ع) با دیگر قیامها وجود دارد؟
هزاران قیام به هزاران علل، صفحات تاریخ را سیاه نموده اما فقط عاشورا؛ جهانی را متحول کرد و سرمشق زندگی بشریت شد، سرمشقی که مختص به شیعه یا سنی یا اسلام نیست، بلکه در تمام جهان میدرخشد و هر لحظهاش چراغ راه است.
قیام امام حسین جانی دوباره به پیکر بی جان اسلام داد که در طول سالهای پس از رسول خدا و به خصوص در زمان معاویه؛ لحظات پایانی عمر خود را طی میکرد و امام حسین (ع) همچون طبیبی قاهر با خون خودش اسلام را زنده نگه داشت و به قول سید جعفر حلی امام حسین (ع) برای شفای دین جدش چارهای جز خون خود ندید و او اولین طبیبی بود که بیمارش را با خون خودش مداوا کرد.
و چه زیبا سرود مرحوم کمپانی:
بنفسه اشتری حیاه الدین فیا لها من ثمن ثمین
(حسین به قیمت جان خویش اسلام را زنده کرد؛ و زنده نگه داشتن دین چقدر گرانبهاست و چه بهای سنگین و ارزشمندی دارد).
اندیشمندان بسیاری علت قیام امام حسین (ع) را مخالفت با ظلم و زنده کردن اسلام دانستهاند. به طور مثال «مسیو ماربین» دانشمند و محقق آلمانیِ غیر مسلمان میگوید:
«موضوعی را که نمیتوان نادیده گرفت این است که حسین اولین شخص سیاستمداری بود که تا به امروز کسی سیاستی مثل او اتخاذ نکرده؛ زمانی که بنیامیه، اسلام را هتک حرمت کردند حسین سکوت را جایز ندانست و به طور جدی و علنی علیه بنیامیه و حکومت یزید قیام کرد و آل ابیسفیان و یزیدیان را به رسوایی و نابودی کشاند او علناً میگفت: من در راه حق و درجهت امر به معروف قیام خواهم کرد و کمترین تردیدی ندارم که در این راه کشته خواهم شد. من قیام خواهم کرد اگرچه جان خود و عزیزانم را در این راه از دست بدهم.»
همچنین امام خمینی (ره) درباره اهمیت قیام امام حسین (ع) میفرماید که اگر امام حسین قیام نمیکردند نامی از اسلام باقی نمیماند و ایشان فدای اسلام شد چنانچه جدشان فدای اسلام شدند تا اسلام باقی بماند تا یزید با انگیزه اسلام ستیزی و دنیاطلبی و با جملهی «لا خبرٌ جاء ولا وحیٌ نَزَلَ» اسلام را به فراموشی نسپارد، اما حسین (ع) رفت که این مکتب را نجاتش بدهد، اسلام را پیشرفت بدهد، اسلام را زنده کند.
قیام عاشورا در بر دارنده سه جریان اصلی است :
۱-امام حسین (ع) در روز عاشورا بارها و بارها بدون اسلحه به میدان رفتند و یزیدیان را به حقیقت دعوت کردند و سعی کردند که آنان را به راه درست و دست کشیدن از هوای نفس و متابعت یزید سوق دهند و گاهی سخنان جدشان رسول الله را بر آنان متذکر میشدند و حتی برای بیداریِ آنان؛ طفل شیر خوار خود را به میدان بردند اما آن را به شهادت رساندند و سرانجام عدهای متذکر شدند و در بین لشکریان یزید اختلاف پیش آمد.
۲-هنگامی که خاندان حضرت را به اسارت بردند، آنان با افشاگریهای خود خباثت و دنیا طلبی یزید و دور شدن مسلمانان از طریقت اسلام را متذکر شدند و بیزاری بسیاری از مردم شام و کوفه و دیگر ممالک اسلامی از یزید و بنی امیه را برانگیختند که باعث قیامهای مختلفی بر علیه یزیدیان و مروانیان شد.
۳-موج سومی که در تمام عالم فراگیر شده، اقامه شعائر حسینی و بیان عظمت قیام امام حسین و روحیه ظلم ستیزی و حقیقت محوری است.
امام حسین نمیخواستند شخصِ یزید و امثال یزید را نابود کند بلکه ایشان میخواستند نفسها و شخصیتهای یزیدی گونه را از بین ببرند.
چنانچه پروفسور «عبدالعزیز ساشادینا» در مصاحبه با ایکنا بیان کرده قیام امام حسین (ع) رمزی است که اقلیتها با سرمشق گرفتن از آن در مقابل ظلم و استکبار ایستادهاند چنانچه ماهاتما گاندی، رهبر استقلال هند و نلسون ماندلا، رهبر جنبش آزادی خواهی آفریقای جنوبی امام حسین (ع) را سرمشق خود قرار دادند.
نهضت ابی عبدالله صرفاً یک قیام نیست، بلکه در بر دارنده علمِ زندگی است. زندگی به خوب خوردن و خوب پوشیدن در طول عمر نیست، زندگی تعریفی ندارد الا اینکه تعریفش زیستن به سیرهی حسین بن علی (ع) است. پیغمبر اکرم مبعوث شد تا درس زندگی بدهد و فرمود حسین چراغ هدایت و کشتی نجات است.
حسین را کسی نماد علمِ زندگی میداند که خود شهر علم است؛ آیا غیر از این است که شهر علم تمامِ نجات را در ابی عبدالله میبیند؟ چه بسا که امام حسین نور هدایت و روشن کننده راه سعادت است و اگر این چراغ هدایت را رها کنیم به بیراهه خواهیم رفت.
عظمت قیام ابی عبدالله نشئت گرفته از عظمتِ نفس مقدس ایشان است، نفسی ملکوتی که قبل از خلق تمام عالَم خلق شد و ذات الهی را تقدیس کرد. نفسی که عالَم برای شناخت او خلق شد تا به سببِ شناخت او خدا را بشناسد و به واسطه این خلق است که عالَم خلق شد چنانچه در حدیث آمده که اگر پنج نفس آل عبا نبودند عالَم هم خلق نمیشد.
قران کریم میفرماید «الله نور السماوات و الارض» و وجود خدا را به مانند نوری دانسته که به عالَم اعتبار میدهد و در روایت نبوی آمده که خدا بهشت را از نور ابی عبد الله (ع) خلق کرد و نور بهشت از نور ایشان است. در این صورت وقتی بهشت به سبب وجود قدسی حسین بن علی است پس منزلت خود ایشان چیست؟ نور حسین اگر نباشد وجود بهشت تصوری ندارد و این بهشت است که وجودش را مدیون حسین است و بهشت بهانهای است تا حسین شناخته شود. «و نور الحسین من نور الله و الحسین افضل من الجنه»
تفاوت نهضت ابی عبدالله با هر قیام دیگری در این است که این قیام، قیام خدا بود «و لا رمیت اذ رمیت». این نهضت رویارویی تمام نیکی و پاکی در برابر تمام استکبار و ظلم بود. قیامی که در مظلومیت ابی عبد الله خلاصه نمیشود و آهنگ پاکی و زیبایی آن در سر تا سر جهان به گوش میرسد. چنانچه حضرت زینب (س) فرمود در کربلا چیزی الا زیبایی ندیدم، چرا که قیام ابی عبدالله تماماً درس زندگی است. هنوز که هنوز است اندیشمندان مختلفی در سراسر دنیا ویژگیهای واقعه عاشورا را در پیشرفت و تعالی ابعاد مختلف زندگی دنیایی و اخروی انسان برسی کرده و در رشته تحریر میآورند.
چه بسیار ملتهایی که به واسطه قرار گرفتن در راه ابی عبد الله (ع) در مقابل حاکمان استکبار و ظلم ایستادند، چه بسیار افکاری که فارغ التحصیلان مکتب حسین بودند و جهانی را نجات دادند. عاشورا درس الهیات است، درس ولایتمداری، درس عقلانیت، درس ظلم ستیزی، درس زندگانی، درس انتخاب صحیح، درس سعادت.
عاشورا تنها قیامی است که توانست جوانانی مثل شهید حججیها تربیت کند که در راه اسلام، وطن و ناموس خود سر خویش را تقدیم کنند. تنها عاشور است که میتواند شهیدانی هشت ساله بسازد که به فرمان مولایشان صاحب الزمان در رکاب خمینی کبیر با ندای یا زهرا هشت سال بی درنگ در مقابل دشمن بایستند. فقط عاشوراست که میتواند ندای مقابله با استکبار را در دل تمام خاورمیانه و تا آن سوی غرب بلند کند.
حضرت زینب میفرماید جز زیبایی ندیدم چون کربلا چیزی جز زیبایی نیست. زیبایی به ظاهرِ نقاشی نیست، به طینتِ نقاشی است. کشته شدن در راه زنده کردن کلام خدا عین زیبایی است. در کربلا نفسی به شهادت رسید که خلیفه خدا و فرزند آخرین پیغمبر الهی بود. شخصیتی الهی که برای هدایت بشر آمده بود و هیچ چیزی نمیخواست الا سعادت مردم اما نفس خودخواه آدمی از سعادت روی گرداند و خلیفه خدا را به سکه ای زَر فروخت .
عاشورا نفسهای حیوانیِ در قالب انسان را به عنوان سرشناسان ظلم و دنیا طلبی به جهان معرفی کرد و شخصیتهای رزل آنان را به قهقرای پستی کشاند. آنان را درس عبرتی قرار داد برای تمام سرکشان و دنیا طلبانی که چیزی جز هوای نفس خود را نمیشناسند و حتی دین الهی را طعمه لذات خودشان میکنند. دنیا طلبانی که آب از روی کودکان بستند و چنانچه ابی عبد الله آنان را همچون گرگان بیابان معرفی میکند گوش تا گوش طفلان را دریدند. این عاشورا بود که به تمام جهان فهماند در مقابل حق تسلیم باشند و برای حق و در جهت حق سر تسلیم فرود بیاورند که همانا پیروزی فقط از آن حق خواهد بود.
از تمام آنچه بیان کردیم و از سخنان اندیشمندانی که نامشان را ذکر کردیم مشخص است که انگیزه امام حسین علیه السلام زنده نگه داشتن اسلام و نجات اسلام از چنگ بدخواهانی بود که در لباس اسلام احکام ؛ جعل میکردند و با نام اسلام به اندوختن سیم و زَر در خزانههای خود میاندیشیدند و پر واضح است که قیام امام حسین (ع) فراتر از هر قیام و نهضتی است و دانشگاهی است برای سعادت دنیوی و اخروی انسان که تحولات عظیمی در رشد فکر و تعالی زندگی انسان پدیدار میکند.
منابع :
۱-قرآن کریم
(الله نور السماوات و الارض)
(ولا رمیت اذ رمیت)
(نقذف بالحق علی الباطل)
۲-الانوار القدیسه ، غروی اصفهانی
(شعر جناب غروی معرف به کمپانی)
۳- بابل وسجع البلابل، السید جعفر الحلی النجفی
(شعر جناب جعفر حلی)
۴-عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق
(ان الحسین بن علی…..مصباح الهدی و سفینه النجاه…)
۵-الامالی، شیخ طوسی
(انا مدینه العلم و علی بابها)
۶-أعیان الشیعه ، السید محسن الأمین
(ما رایت الا جمیلا)
۷-البرهان فی تفسیر القرآن،السید هاشم الحسینی البحرانی
(و نور الحسین من نور الله…)
۸-صحیفه امام خمینی
(کلام مرحوم امام)
۹-لهوف ، ابن طاووس
(بستن آب بر کاروآن ابی عبدالله، تشبیه یزیدیان به وحوش بیابان)
۱۰-درسی که حسین به انسانها آموخت، عبد الکریم هاشمی نژاد
(کلام اندیشمند غیر مسلمان)
۱۱-https://iqna.ir/fa/news/3389063
(خبرگزارس ایکنا)